چند قطره احساس
چند قطره احساس
کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری برایش؟!...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط مهرداد خدابنده لو |


حالا تو هی بیا و بگو

زن باید سنگین و رنگین باشد

باید بیایند و منتت را بکشند


اما من می گویم

زن اگر زن باشد

باید بشود روی عاشقیش حساب کرد

که عاشقی کردن بلد باشد

که جا نزند، جا نماند، جا نگذارد

و هی فکر نکند به یاوه هایی که عمری در گوشش خواندند ...


من می گویم

زن اگر زن باشد

از "دوستت دارم" گفتن ها نمی ترسد


اما تو می گویی

خوش به حال زنی که عاشق مردی نباشد

بگذار دنبالت بدوند ...


ولی نمی فهمم اینکه در موردش می گویی زندگیست یا مسابقه ی اسب دوانی ؟!


من راز این دوست داشتن های پنهانی را نمی فهمم

من نمی فهمم، زن بودن

با سنگین رنگین بودن و با سکوت چه ارتباطی دارد ؟!


من بلد نیستم در سایه دوست داشته باشم

من میخواهم خواستنم گوش فلک را کر کند

من میخواهم، مَردَم

حتی اگر مرد من هم نبود

دلش غنج بزند از اینکه

زنی اینگونه دوستش دارد ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.